در سال ۱۹۸۸، چهار دانشجوی جوان به نامهای بیلی، کوئین، کیث و مک، برای انجام یک پروژه تحقیقاتی مدرسهای به ویلایی قدیمی در حومه شهر میروند. آنها از این موضوع بیخبرند که در این عمارت یک متن شیطانی و باستانی پنهان شده است.
گروهی از سارقان پس از سرقت از یک جواهرفروشی، به یک ساختمان فرسوده در حومه شهر پناه میبرند. آنها در زیرزمین این ساختمان با موجودی بیگانه و ناشناخته روبرو میشوند که دارای قدرتهای تلهپاتی است. این موجود، سارقان را به اسارت میگیرد و آنها را مجبور میکند تا برای او کار کنند...
در طول یک جنگ یک شاهزاده در حال مرگ از جنگجویی میخواهد تا خبر مرگش را به پدرش که پادشاه است برساند. حال جنگجو باید سر قولش بماند و یک سفر پر از خطر را به انجام برساند...