نیروهای شر به آرژانتین فرود می آیند. بهترین امید بشر، یک شمن افسانهای، در یک دیوانهخانه محبوس میشود که وقتی نبرد علیه رستاخیز اهریمنی شخصی می شود، باید از آنجا فرار کند...
مرد جوانی در بیرون از شهر، برهنه و غرق در خون در اطراف جنگل سرگردان پیدا می شود. معلوم می شود که او برادر مارشال محلی است. مجموعه ای از اتفاقات غیرمنتظره شروع می شود که کل مکان را شوکه می کند...