جف ۱۷ ساله، پس از دعوت خانوادهی دوستش، مکس، در کلبهی ییلاقی بِیلک کادیو، کارگردان مشهور، اقامت میکند. با وقوع اتفاقات عجیب و غریب، جف به این نتیجه میرسد که مشکلی در کار کارگردان و کلبهی او وجود دارد.
فیلم داستان یک دانشجوی کالج را دنبال می کند که برای جشن هالووین سوار قطار مهمانی می شود و زمانی که یک مهاجم مرموز شروع به کشتن یک به یک مردم می کند، برای جان خود می جنگد...
پیپا و توماس به آپارتمان رویایی خود نقل مکان می کنند ، آنها متوجه می شوند که پنجره های آنها مستقیماً به آپارتمان روبرو نگاه می کند ، این باعث ایجاد زنجیره ای از رویدادها می شود که منجر به فاجعه می شود.