الکس که رازی بزرگ را پنهان میکند، به عنوان مظنون اصلی یک قتل معرفی میشود. حالا او باید هم از دست پلیس فرار کند و هم هویت قاتل واقعی را کشف کند تا بتواند بیگناهی خود را ثابت کند.
کلر و جیمز ازدواج کرده اند و در یک گردهمایی مجدد در دانشکده پزشکی شرکت می کنند. در آنجا دوباره با مورگان که قبلاً در کلاس آنها بود ارتباط برقرار می کنند. مورگان نسبت به جیمز وسواس دارد و او را برای خودش می خواهد. او سعی می کند زندگی کلر را زیر و رو کند.
داستان کاترین را دنبال می کند که برای مصاحبه در یک شغل با پل، مدیرعامل، که در همانجا او را استخدام میکند، آشنا میشود. آنها عاشق هم می شوند و همه چیزخوب پیش می رود تا زمانی که جسد همسر سابق پل در قصر او پیدا میشود و ...
امیلیا و دخترش، سوفی، در وضعیت مالی دشواری قرار میگیرند، آنها گزینه ای را برای پرداخت هزینه کالج سوفی برای شرکت در مسابقه زیبایی منطقه ای مادر دختر با جایزه بورسیه پیدا می کنند...
مادر مجرد ، که همه چیز را به خطر می اندازد و خانواده خود را به یک تاکستان منتقل می کند با این امید که خط مراقبت از موهای طبیعی خود را با نفوذ به نخبگان آمریکایی آفریقایی تبار به سطح بعدی برساند.