یک روانپزشک در جریان جنگ جهانی دوم، رهبران نازی را پیش از دادگاه نورنبرگ معاینه میکند. او که در حین این کار رابطهای آشفته با هرمان گورینگ برقرار کرده، به تدریج وسواس شدیدی نسبت به درک ماهیت شرارت پیدا میکند.
مگی که در روزهای پایانی بارداریاش است، به همراه همسرش شان در خانهای دورافتاده مورد حملهی دو نفر قرار میگیرند. مهاجمان تصمیم میگیرند تا دوشنبه در خانه بمانند تا بتوانند حسابهای بانکی آنها را خالی کنند.
هنگامی که یک زلزله شناس ، هشدار به وقوع زلزله ی ۱۲٫۷ ریشتری در سن آندرس می دهد ، کسی او را جدی نمی گیرد . حالا او می بایست خانواده ی خود را از شهر خارج کند ، قبل از اینکه شهر به ویرانه تبدیل شود …