شیائو مای ناشنوا و دخترش مومو، تکیه‌گاه اصلی یکدیگرند. مومو به عنوان رابط پدرش با دنیای بیرون عمل کرده و در تأمین معاش او یاری می‌رساند. با این حال، با بزرگ‌تر شدن مومو و نیاز به ورود او به دنیای شنوندگان، زندگی مشترک آنها در آستانه تغییر است. در همین حین، یک باند تبهکار که ناشنوایان را هدف قرار می‌دهد، شیائو مای را نشانه می‌گیرد. شیائو مای برای محافظت از دخترش، ناگزیر وارد دنیای جرم و جنایت می‌شود.
چن جیائشیا و لی ران در نوجوانی عاشق یکدیگر شدند، اما به دلایلی از هم جدا شدند. سال‌ها بعد، آنها دوباره یکدیگر را ملاقات کردند و متوجه شدند که عشقشان به یکدیگر هرگز خاموش نشده است.
در دوران دبیرستان، ژو شیائوچی در همان نگاه اول عاشق یونگچی شد، اما او مخفیانه مراقبش بود و دختر بدون خداحافظی رفت. حالا 15 سال از آن زمان می گذرد و او هنوز هم دلتنگ اوست ...
زن جوانی به نام زو لای که ده سال پیش توسط آتش‌نشانی به نام جین شیچوان نجات یافته، به عنوان خبرنگار و مربی سگ‌های نجات به کشور بازمی‌گردد. او در عملیاتی جین را ملاقات می‌کند، اما جین او را به جا نمی‌آورد. زو لای در کنار جین در تیم نجات فعالیت می‌کند و با مهارت و فداکاری خود، قلب او را به دست می‌آورد.
تان لینگ ین و تانگ تیان یوآن، زوج جفت و جور نشده ای هستند که علاقه به عشق و عدالت دارند. تان لینگ ین، دختر شیرین و شوخ خانواده ای پولدار، با قاضی شهرستان تانگ تیان یوآن، که خودش هم خانواده اش هم معروف هستند، رابطه پیدا می کند. اولش با هم کل کل می کنند اما بعداً با همکاری هم یک معما را حل می کنند.
7-- / 100
6.3-- / 100
6.2-- / 100
7.3-
6.6-