منطقه «جافنای کوچک» در پاریس، قلب یک جامعه پر جنب و جوش تامیلی است. مایکل، یک افسر پلیس جوان، مامور میشود تا به یک گروه تبهکار نفوذ کند. این گروه به باجگیری و پولشویی برای شورشیان جداییطلب سریلانکا شهرت دارد. اما هرچه مایکل بیشتر در دل این سازمان نفوذ میکند، وفاداری او در برابر یکی از پنهانترین و قدرتمندترین باندهای پاریس مورد آزمایش قرار میگیرد.
در گرمای شدید، ابر تیرهای پدیدار میشود و باران سمی همراه آن میبارد. خانوادهای که از هم جدا شدهاند، باید برای نجات از این بلای آسمانی که جهان را به نابودی میکشاند، دوباره با هم متحد شوند...
زندگی کردن و دوست داشتن در 18 سالگی، غوطه ور شدن در روزها و شب های بی دغدغه تابستان، از دست دادن ناگهانی بهترین دوستت و فهمیدن اینکه هیچ چیز برای همیشه ماندگار نیست. زمان برخوردهای سرنوشت ساز برای تولد دوباره است...
در دهه 1950، زن جوانی کوه های سوئیس را به سمت سواحل بیروت ترک می کند و در آنجا عاشق یک اخترفیزیکدان دمدمی می شود. این زوج در خوشبختی زندگی می کنند تا زمانی که جنگ داخلی وجود صلح آمیز آنها را تهدید کند...