منطقه «جافنای کوچک» در پاریس، قلب یک جامعه پر جنب و جوش تامیلی است. مایکل، یک افسر پلیس جوان، مامور میشود تا به یک گروه تبهکار نفوذ کند. این گروه به باجگیری و پولشویی برای شورشیان جداییطلب سریلانکا شهرت دارد. اما هرچه مایکل بیشتر در دل این سازمان نفوذ میکند، وفاداری او در برابر یکی از پنهانترین و قدرتمندترین باندهای پاریس مورد آزمایش قرار میگیرد.
داستان، روایتی است از یک انتقال جسد که به دلیل مشکلات مالی صورت میگیرد. در این داستان، تقابل بین انساندوستی و خودخواهی، موقعیتهای دشواری را رقم میزند.
تابال کارتی صاحب یک فروشگاه الکترونیک در شهر زادگاهش آیامپالایام است. یک مرد به نام ساتایکاران در رویای کارتی ظاهر میشود و نام کسی را میگوید که به زودی میمیرد. هر چه ساتایکاران بگوید واقعیت میشود. خواهر کارتی همیشه در پیشنهادات ازدواج با مشکل روبرو شده . سرانجام آنها برای او دامادی پیدا میکنند که او علاقهمند به ازدواج با اوست. اما این بار ساتایکاران در رویای کارتی می گوید که برادرزادهاش میمیرد، کارتی باید برادرزادهاش را نجات دهد. او بعداً متوجه میشود که ...
جنایتکار خرده پا، ناای سکار، سگ های متعلق به ثروتمندان را می رباید تا باج بگیرد، اما زمانی که سگ یک گانگستر بی رحم را می رباید، مرتکب یک اشتباه بزرگ می شود...
یک جوان بیرحم با ازدواج با یک زن مهربان، تغییر میکند و به شوهری مهربان و فروتن تبدیل میشود. اما وقتی سرنوشت او را با مشکلاتی روبرو میکند، صبرش آزمایش میشود.
راناسینگام که برای کار به دوبی رفته ، در یک شورش کشته می شود. همسر و خانواده وی تلاش می کنند که جسد وی را به کشور باز گردانند ولی اراده عجیبی در طرفین ۲ کشور برای عدم انجام این کار وجود دارد…
داستان فیلم در مورد بازرسی به نام "Sethupathi" می باشد که بر روی پرونده قتل یک پلیس کار میکند، طولی نمیکشد که خوده بازرس زیره سوال می رود اینکه یک مظنون در بازداشتگاه را با ضرب گوله کشته است..