در بورنئو، جایی در مرز جنگلهای استوایی، کریا صاحب یک بچه اورانگوتان میشود. در حالی که جنگل بیش از هر زمان دیگری در معرض خطر قرار دارد، کریا، سلای و میمون کوچک، اوشی، باید با چالشهای بسیاری دست و پنجه نرم کنند.
داستان درباره یک وکیل جوان به نام آوریل است که برای نجات جان سگی که بارها مرتکب تخلف شده و به اعدام محکوم شده است، تلاش میکند. در این مسیر، این سگ به آوریل کمک میکند تا خودش را بهتر بشناسد و پیچیدگیهای طبیعت انسانی را بپذیرد.
پلِت، مادری دلسوز، به خاطر تنبیه ناعادلانه لیندا، عذاب وجدان دارد و برای جبران اشتباه خود، مصمم است مرغ فلفلی بپزد، در حالی که از آشپزی سررشتهای ندارد.
در گرمای شدید، ابر تیرهای پدیدار میشود و باران سمی همراه آن میبارد. خانوادهای که از هم جدا شدهاند، باید برای نجات از این بلای آسمانی که جهان را به نابودی میکشاند، دوباره با هم متحد شوند...
وینسنت همیشه از مزایای منزلت خانوادگی خود برخوردار بوده است. وقتی دولت به یک طرح پسانداز عظیم رأی میدهد، وینسنت رانده میشود. هنگامی که او به قطب شمال منتقل می شود، عاشق اِوا می شود...
یک زن بیوه به نام بئاتریس با خانواده اش زندگی می کند. هنگامی که او با مختار، معلمی که به طور غیرقانونی به اروپا فرار کرده بود، آشنا می شود، زندگی و اعتقاداتش رو به ویرانی می رود...
سوفی علیرغم عدم صلاحیت برای ناشر کتاب کمیک ، در آنجا مشغول به کار می شود. با این حال، امنیت او زمانی که از دوستش ( پدر فرزندی که او حامله است) ، جدا می شود، تهدید می شود...
اولیویه با رفقای خود در محل کار علیه بی عدالتی ها می جنگد، اما یک شب همسرش لورا او و بچه هایش را در 9 و 6 سالگیشان ترک می کند. او اکنون باید با مبارزه دیگری روبرو شود و با مسئولیت های جدید خود روبرو شود...
سوفی دختر بچهای کنجکاو و ماجراجو است. او با پدر و مادرش به آمریکا سفر میکند ولی یک سال بعد به همراه نامادری نامهربانش به فرانسه برمیگردد. سوفی تلاش میکند تا با کمک دوستانش از دست نامادری خود فرار کند، فیلم مصیبتهای سوفی (با ایفای نقش گلشیـفته فراهانی) با اقتباس از رمانی به همین نام، نوشته کنتس دُ سگور (Comtesse de Ségur) نویسنده فرانسوی روس تبار ساخته شده است.
زنی بنام تونی پس از حادثه جدی که در پیست اسکی برایش رخ میدهد، به یک مرکز توانبخشی میرود. او که تحت تاثیر مسکن ها قرار کرفته، به یاد رابطه پر سر و صدایش با مردی بنام جورجیو می افتد، که چرا آنها عاشق یکدیگر بودند و…
داستان در مورد رابطه میان یک دبیر زبان اسپانیایی و یک دختر مزرعه نشین است. اما زمانی که پدر دختر مزرعه نشین سکته مغزی می کند او چاره ای ندارد جز اینکه به خانه بازگردد و کمکیار مادرش باشد. اینجاست که رابطه آنها تحت شعاع قرار میگیرد و...