زنی خود را در بندری دورافتاده با مردی که مسئول قتل پدرش است، تنها می یابد. از آنجایی که ظاهراً کسی در اطراف نیست که از او محافظت کند، او باید مدبر شود...
باسکین همیلتون واگنی را در میان ناآکجا آباد هدایت میکند و اهمیت زیادی به همراهانش که باید اسکورتشان کند میدهد اما از طرف دیگر امیدوار است معمای قتل برادرش را توسط یکی از مسافرین حل کند...