پس از ربوده شدن نوزاد متولد نشده اش از شکمش، لیز و همسرش به تعطیلات می روند تا به آنها کمک کنند تا بر این فقدان وحشتناک و مرموز غلبه کنند. برادر او این سفر را مستند می کند زیرا لیز همچنان توسط یک نیروی ناشناس وحشت زده می شود.
دو دوست صمیمی به نام های رودل، بیلی و ماریبل در کولما زندگی می کنند. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، این سه نفر به انجام هیچ کاری نمی پردازند و تنها با شرکت در مهمانی های دانشگاهی خود را سرگرم می کنند...