چارلی براون که در آخرین سال اردوی خود است، میخواهد خاطرهای به یادماندنی بسازد. در مقابل، سالی، خواهرش، که برای اولین بار به اردو آمده، احساس اضطراب و نگرانی دارد. در همین حین، اسنوپی و ووداستاک با پیدا کردن یک نقشه گنج، یک ماجراجویی هیجانانگیز را آغاز میکنند.
فرانکلین تازهوارد، در پیدا کردن جایگاه خود در میان گروه پیناتس ها مشکل دارد. او با اطلاع از مسابقه گاریهای بچه گانه، به امید یافتن دوستان جدید، مصمم به برنده شدن در مسابقه میشود...
گروه پیناتس از رفتن به مدرسه جدید عصبی هستند، بنابراین لوسی مدرسه خود را شروع می کند. او به زودی میآموزد که تدریس سختتر از آن چیزی است که فکر میکرد ...
پیوند "سالی" با یک گل کوچک خاص در زمین بیسبال ممکن است فاجعه ای برای بازی بزرگ باشد. برای چارلی براون و تیم، این فقط الهاماتی است که برای ایجاد تأثیر مثبت بر محیط خود نیاز دارند...