داستان درباره موجودی کوچک به نام «استیچ هد» است که توسط یک پروفسور دیوانه در قلعهای بیدار میشود تا از دیگر ساختههای پروفسور در برابر مردم شهر گروبرز نابین محافظت کند.
آگلیها به دنبال خانهای جدید برای خود هستند اما یک مشکل بزرگ وجود دارد، اینکه آنها بوی بسیار بدی میدهند و انسانها نیز به همین دلیل با اوگلیها رفتار خوبی ندارند. ولی زمانی که اژدهای آگلیها به صورت اتفاقی در بخش نگهداری زبالههای دهکدهای زیبا و آرام به نام اسملیویل سقوط میکند، آنها احساس میکنند سرانجام خانه جدیدشان را پیدا کردهاند...
داستان در مورد یک گنجشک یتیم به نام "ریچارد" می باشد که توسط لک لک ها بزرگ شده است. با اینکه همه میدانند او یک گنجشک است، اما خود "ریچارد" اصرار دارد که لک لک بودنش را به بقیه ثابت کند. تا اینکه وقت مهاجرت خانواده لک لکی او فرا میرسد و ریچارد که یک مرغ مهاجر نیست مجبور می شود تنها در جنگل بماند و با هویت واقعی اش روبرو شود...
دنیا در حال پایان یافتن است و یک سیل عظیم و مهلک در حال نابود کردن تمام دنیا می باشد . در چنین شرایطی گروهی از حیوانات شروع به ساختن یک قایق می کنند تا بتوانند خود و دوستان خود را از این مهلکه نجات دهند .....…..
یاکاری ، پسر کوچک سیوکس ، با حرکت قبیله خود به دنبال گاومیش کوهنوردی مهاجرت ، خودش راه می افتد و دنبال رد تندر کوچک ، یک اسب وحشی است . یاکاری و تندر کوچک که از خانه دور و در اعماق قلمروهای وحشتناک سفر می کنند ، ماجراجویی بزرگی را انجام می دهند و به دنبال راه بازگشت به خانه هستند ...