آرزوی گیشا جوان کوشیزو برای پیوستن دوباره به مردی، یوکیچی، که ده سال پیش به او کمک کرد، محقق می شود. هنگامی که او از مشکلاتی که کسب و کار یوکیچی با آن روبهرو است مطلع میشود، آماده است تا به کمک او بیاید و بدین ترتیب بدهیای را که مدتها مانده را بازپرداخت کند...