آل و الکس بعد از پانزده سال زندگی مشترک، به جای اینکه با ناراحتی از هم جدا بشن، تصمیم گرفتن با یه جشن بزرگ این اتفاق رو جشن بگیرن. این کارشون همه رو متعجب کرد.
تابستان داغ سال ۲۰۱۰ در مادرید، کمیسر ماریا رویز با پروندهای هولناک روبرو میشود: قتل یک جوان بدون هیچ هویت مشخص و سرنخ یا انگیزه قابلتوجهی. ماریا مصمم به حل این معما، تحقیقاتی را آغاز میکند که هرچه بیشتر پیش میرود، پیچیدهتر میشود.
رامونا به تازگی با نامزدش، نیکو ، به مادرید آمده است و میخواهد زندگی جدیدی را شروع کند. او میخواهد بازیگر شود، مادر شود و در Lavapiés زندگی کند. اما وقتی متوجه میشود که نیکو کارگردان یک فیلم است که او برای نقش اصلی آن رقابت میکند، زندگی راحتش با نامزدش به چالش کشیده می شود ...
اوا از زندگی خود راضی نیست. او با ایمان تصمیم می گیرد در تابستان در مادرید بماند، زمانی که سایر افراد محلی آنجا را ترک کنند. آگوست به او فرصتی برای شروع از صفر می دهد.