هالی مدوکس، مدیر تبلیغاتی اهل نیویورک، رویای یک زندگی کامل، یک شغل کامل و البته یک مرد کامل را در سر دارد که او را از پا درآورد. وقتی یک روز از خواب بیدار میشود و میبیند «مرد کامل» منتظر اوست، که چیزی جز یک مانکن زنده شده نیست، باید تصمیم بگیرد که آیا «کامل» برای او مناسب است یا خیر.
هیلاری از ترس اینکه به خانوادهاش بگوید که نامزدش او را ترک کرده ، او بازیگری را استخدام میکند تا نقش نامزدش را در چهار روز آخر هفته شکرگزاری در خانه پدر و مادرش بازی کند...
ماجرای دو مرد احمق که برای گذراندن وقت خود به تفریحگاه ها و رقـاصخانه های شبانه می روند تا بتوانند شب و روزشان را بنحوی سپری کنند. آن ها تصمیم دارند در معروف ترین باشگاه شبانه شهر، یعنی راکسبری، عضو شوند...
داستان در مورد یک پدر خانواده پنج نفره است که از وقتی همسرش رفته است سر کار ، باید مسئولیت های خانه و مراقبت از سه تا دخترهای ۱۴ ، ۱۷ و ۲۲ ساله اش را بعهده بگیرد . در این حین ماجراهای جالبی برایشان پیش می آید...
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…