وقتی اِیجی (Eiji Aihara) و نائوهیکو (Naohiko Bessho) تو دوران راهنمایی بودن، تو یه مدرسه درس میخوندن و رفیق جونجونی بودن. یه روز، دوست بچگی اِیجی، ایزومی (Izumi Shiosaki)، به مدرسشون منتقل شد. اِیجی تو دلش عاشق ایزومی بود، ولی هیچوقت جرئت نکرد بهش چیزی بگه. اما نائوهیکو رفت و احساسش رو به ایزومی گفت و اینجوری شد که اونا با هم دوست شدن. حالا هر سهتاشون سال اولی دبیرستانن و تو یه مدرسهان. اونجا با کوهارو (Koharu Fujimura) آشنا میشن که کمکم به نائوهیکو علاقهمند میشه، تائیچی (Taichi Senami) که تو یه گروه موسیقیه، و میزوهو (Mizuho Ikezawa) که یه دختر کتابخونه و به اِیجی علاقه داره.
هیگاشیاما هاروتو یک معلم تاریخ ژاپنی 34 ساله است که ظاهر زیبا را با شخصیتی صادق و دوستانه ترکیب می کند. وقتی او به دبیرستان نیتاکا، مدرسه ای برای دانش آموزان پیشرفته، منصوب شد، هاروتو بلافاصله توجه دانش آموزان دخترش را به خود جلب می کند . اما او رازی دارد که نمی تواند به کسی بگوید...