داستان در توکیوی سال ۱۹۸۷ رخ میدهد. محور ماجرا، دختری یازده ساله با شخصیتی عجیب و حساس است که باید با دو وضعیت دشوار کنار بیاید: پدری که بیماری لاعلاج دارد و مادری که شاغل است و فشار زیادی را تحمل میکند. او در این مسیر با بزرگسالان متعددی برخورد میکند که هر کدام در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات و کشمکشهای زندگی خود هستند.
تورو کونیشی (Toru Konishi)، دانشجوی دانشگاه، زندگی کسلکنندهای داره که اصلاً شبیه اون چیزی نیست که تو رویاهاش از زندگی دانشجویی تصور میکرد. یه روز، چشمش به هانا ساکورادا (Hana Sakurada)، یه دختر دانشجو با موهای گوجهای و قیافهی با اعتماد به نفس میافته و دلش میریزه. تورو بالاخره جرات میکنه و باهاش حرف میزنه. از قضا، یه سری اتفاقات باعث میشه که این دوتا سریع با هم جور بشن. تو گپوگفتشون که انگار تمومی نداره، هانا یهو میگه: «دلم میخواد هر روز حس کنم زندگی باحاله. دلم میخواد فکر کنم آسمون امروز از همه قشنگتره.» این حرفا مثل تیر به قلب تورو میخوره، چون دقیقاً همون چیزیه که مادربزرگش، که خیلی دوسش داشت و حالا دیگه فوت کرده، همیشه میگفت. تورو از اینکه با هانا آشنا شده حسابی خوشحاله، ولی درست همون موقع، یه اتفاق ناگهانی گریبان این دوتا رو میگیره.
یه پروفسور بازنشسته تو خونه سنتی ژاپنیای که پدربزرگش ساخته زندگی میکنه. روزهاشو با آشپزی میگذرونه و گاهی دانشجوهای قدیمیشو سرگرم میکنه. تا اینکه یه پیام عجیب روی کامپیوترش میاد که به یه خطر قریبالوقوع اشاره داره.
فوجینو، دختر پر اعتماد به نفس، و کیوموتو، دختری که بیشتر وقتش رو تو خونه میگذرونه، از زمین تا آسمون با هم فرق دارن؛ اما عشق به کشیدن مانگا این دو دختر اهل شهر کوچک رو به هم نزدیک کرده.
باکین تاکیزاوا، نویسنده معروف دوره ادو، داستانی را برای دوستش، هوکوسای کاتسوشیکا، تعریف می کند. این داستان درباره هشت جنگجو است که با جواهراتی که در دست دارند، به دنبال غلبه بر نفرین خاندان ساتومی هستند. هوکوسای که مجذوب داستان شده، به طور مکرر به دیدار باکین می رود.
سوسوکه آئویاما که غم از دست دادن پدر و مادرش او را فرا گرفته، در زمان کار در یک گالری نمایشگاه، با نقاشیهای آبرنگی آشنا میشود. استاد کوزان او را به یادگیری این هنر تشویق میکند.
برنامه دولتی به نام "برنامه 75"، شهروندان سالخورده را تشویق می کند تا برای بهبود جامعه سالخورده، معدوم شوند. یک زن سالخورده، یک فروشنده عملگرای طرح 75 و یک کارگر فیلیپینی با انتخاب های مرگ و زندگی روبرو هستند...
هیگاشیاما هاروتو یک معلم تاریخ ژاپنی 34 ساله است که ظاهر زیبا را با شخصیتی صادق و دوستانه ترکیب می کند. وقتی او به دبیرستان نیتاکا، مدرسه ای برای دانش آموزان پیشرفته، منصوب شد، هاروتو بلافاصله توجه دانش آموزان دخترش را به خود جلب می کند . اما او رازی دارد که نمی تواند به کسی بگوید...
کوجی یک کتابفروشی دست دوم دارد. او از ایکا نوازنده زن خوشش می آید، اما ناگهان، دانش آموز دختر دبیرستانی میساکی در مقابل او ظاهر می شود و مدام به احساسات خود نسبت به او اعتراف می کند...
"بارفوت" و دوستانش تصمیم می گیرند یک فیلم سامورایی بسازند ، گروه بازیگران و کارکنان منحصر به فردی را برای تولید جمع آوری کنند و سعی می کنند آن را در جشنواره مدرسه خود به نمایش بگذارند...