در تابستان 1985، هاکان و گایی قصد دارند قبل از ترک استانبول، یک نوار موسیقی را به دوستشان سلن برگردانند. اما در راه، اتفاقاتی میافتد که باعث میشود همه چیز طبق برنامه پیش نرود..
زوجی از استانبول در روستایی در منطقه دریای اژه ساکن شده اند تا زندگی جدید و آرامی را آغاز کنند. با این حال، آنها به سرعت متوجه می شوند که در این روستا دشمنان زیادی دارند...
تورگوت، پسر احمد نیازی افندی، شیخ یکی از لژهای قدیمی استانبول، به خاطر ادا که عاشق اوست، از پدرش و لژ فاصله گرفته است. ادا تصمیم گرفت با ساواش ازدواج کند، اما نتوانست خوشبختی پیدا کند. سال ها بعد، ادا و تورگوت دوباره به هم می رسند و شگفتی های جالبی در انتظار آنهاست.