پس از یک تراژدی شخصی، یک راننده تاکسی روانپریش در خیابانهای توکیو پرسه میزند و زنها را دنبال کرده و بهصورت تصادفی میکشد، که این کار ناشی از حس انتقامجویی منحرفی است. اما آیا واقعیت همان چیزی است که به نظر میرسد؟
مردی منزوی و گرفته با همسر یک روستایی که در آستانهی فروپاشی روحی قرار دارد، روبرو میشود. این ملاقات پرتنش، زندگی زناشویی مسموم و فساد موجود در آن منطقه را به خطر میاندازد و در عین حال، واقعیتهای ژرفتری پیرامون صمیمیت و تفاهم را آشکار میسازد.
پس از زلزله بزرگ کانتو در سال 1923، گروهی از کشتی گیران سومو زنان به منطقه نزدیک توکیو می رسند. دو عضو یک گروه آنارشیست رقابت آنها را تماشا می کنند و مجذوب آنها می شوند...