زن جوانی که عطش انتقام در وجودش شعلهور است، برای رسیدن به هدف خود، در یک کلیسای بزرگ به عنوان کارآموز مشغول به کار میشود. او قصد دارد پرده از رازهای تاریک کشیش فاسد این کلیسا بردارد و او را رسوا کند.
داستان، زندگی زنی به نام ابی بروکس را روایت میکند که پس از تجربه تلخ از دست دادن فرزند و طلاق، به زادگاهش بازمیگردد. در آنجا، او با رازی مرموز درباره مرگ همسایهاش روبهرو میشود که زندگی آرام او را به هم میریزد.