آسلی ، مادر جوانی است که در تلاش برای یافتن یک پرستار بچه برای بازگشت به کار است، سرانجام با گلنیهال جوان آشنا می شود. گلنیهال هم مادر است. با ورود گلنیهال به زندگی اش، آسلی با رازهایی روبرو می شود که خودش از آنها دوری می کند...
آوریل ۱۹۱۵. جنگ جهانی اول در چناققلعه، امپراتوری عثمانی. دو برادر روستای کوهستانی خود را ترک میکنند تا در خط مقدم بجنگند. یکی از آنها تکتیراندازی باتجربه است که علیه تهاجم برای عثمانیها میجنگد، در حالی که برای برادرش کنار آمدن با زندگی در سنگرها بسیار دشوارتر است. در همین حال، پیاده شدن نیروهای اشغالگر در سواحل گالیپولی آغاز شده است...
داستان (تخیلی) یک تیم اطلاعاتی ترکیه که در تلاش برای متوقف کردن یک سازمان تروریستی است که قصد انجام حملاتی در استانبول را دارد. با توجه به مواضع متفاوت ترکیه، بریتانیا و ایالات متحده در قبال این موضوع، انسجام بین متحدان نیز در طول این فرآیند مورد آزمایش قرار خواهد گرفت.
مونا زن جوانی است که در یک پرورشگاه بزرگ شده است. او برای روزنامه اینترنتی کار می کند و اخیراً از موارد آتش زدن خانه در مناطق مختلف استانبول گزارش می دهد. یک روز که به سراغ خبر آتش سوزی می رود، با خبرنگار عکاس یاکوپ مواجه می شوند. مونا که از اخبار برمی گردد می بیند که صاحب خانه که از قبل با او درگیر است وسایلش را جلوی در گذاشته و حالا بی خانمان است. از آنجایی که دوست او از یتیم خانه و اکنون یک افسر پلیس، لیلا، در یک ماموریت مخفی است، او باید به عنوان یک راه حل موقت پیشنهاد آشنای جدیدش یاکوپ را برای مستاجر شدن در خانه اش بپذیرد. با این حال، در اولین روزی که مونا به آپارتمان نقل مکان می کند، متوجه می شود که اتفاقات عجیبی در آپارتمان یووا در حال وقوع است.