الی پس از فرار از رابطه آزاردهنده، دچار توهمات مربوط به آزارگرش شده و پیامهای مرموزی مبنی بر نزدیکی او دریافت میکند. با وخیمتر شدن وضعیت روانیاش، او درمییابد که حقیقت پنهان ممکن است در نزدیکی او باشد.
جف و تیزا موری تصمیم گرفته اند که خانواده خود را به زادگاه خود آتلانتا بازگردانند، زمانی که به تیزا شغل رویاییش پیشنهاد می شود. این رویا زمانی به واقعیت تلخی تبدیل می شود که مسائل خانوادگی، دوست پسر جدید مادر و معشوقه های سابق در بازگشت آنها منتظر آنها هستند...
ریا، بوکسوری که تمام زندگیاش را وقف رسیدن به بهترین مقام کرده بود، پس از نقل مکان به خانه پدربزرگش و آشنایی با عشق زندگیاش، معنای واقعی زندگی را در کنار خانواده بودن مییابد.