جف و تیزا موری تصمیم گرفته اند که خانواده خود را به زادگاه خود آتلانتا بازگردانند، زمانی که به تیزا شغل رویاییش پیشنهاد می شود. این رویا زمانی به واقعیت تلخی تبدیل می شود که مسائل خانوادگی، دوست پسر جدید مادر و معشوقه های سابق در بازگشت آنها منتظر آنها هستند...
بابی کریستینا براون، فرزند ویتنی هیوستون و بابی براون، از کودکی در معرض توجه رسانهها بود و اغلب به عنوان "دختر ویتنی و بابی" شناخته میشد، بدون آنکه هویت مستقلی برایش متصور باشند. اما داستان ناگفتهای در زندگی او وجود دارد.
دو کارآفرین سیاهپوست به نامهای برنارد گرت و جو موریس در طی دههی پنجاه میلادی سعی میکنند با استخدام یک مرد سفیدپوست به نام مت استینر از طبقهی متوسط برای تشکیلاتشان و تعلیم او برای وانمود کردن به ریاست کسبوکار آنها در حالی که خودشان در لباس سرایدار و راننده فعالیت میکنند ، محدودیتهای تبعیض آن زمانه را دور بزنند. اما…
بایرد و بچه های نوجوانش شارلوت و جونا خانواده ای معمولی هستند که اهداف معمولی ای نیز در زندگی خود دارند. البته در این وسط یک چیز معمولی به نظر نمی رسد و آن هم شغل مارتی می باشد، او که یک مشاور مالی در شیکاگو می باشد که با دومین کارتل بزرگ مواد مخدر مکزیکی نیز در ارتباط می باشد. وقتی که اوضاع کمی به هم می ریزد او مجبور می شود تا خانواده ی خود را برداشته و از آسمان خراش های شیکاگو به اطراف دریاچه ای در میسوری نقل مکان کند.
سریال در مورد یک افسر پلیس است که در یک ماموریت زخمی میشود و به حالت اغما میرود و وقتی به هوش می آید متوجه میشود که آدم های اطرافش به موجوداتی وحشتناک تبدیل شده اند. او تصمیم میگرد رهبری گروهی از افراد سالم را برای نابودی آدم های غیر عادی تشکیل دهد و به دنبال خانواده اش بگردد و …