مدیر مارلتی برای ملاقات با همسرش جولیانا به دریا می رود تا آخر هفته را با او و بسیاری از دوستانش بگذراند. بعد از سه روز مارلتی با ماشین خود به رم برمی گردد. بنابراین او می تواند تنها و شاد و با سکوت اطرافش بخوابد.
برادر غیرنظامی بهترین جاسوس بریتانیا باید از مهارت های خود در جراحی پلاستیک، هیپنوتیزم و لب خوانی برای متوقف کردن تلاش یک سندیکای جنایتکار برای تسلط بر جهان استفاده کند...
سازمان بین المللى تبهکاران معروف به «اسپکتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند و …