جرمی پس از سالها دوری، برای اجرای کنسرت با گروهش به خانه بازمیگردد. در آنجا، از او دعوت می شودتا رهبری بخش موسیقی جشن کریسمس سالانه کلیسای محلی خود را بر عهده بگیرد. این امر باعث می شودکه درگیری و عشق قدیمی او با ویلو، دختر کشیش، دوباره زنده شود...
میچی “دمی لواتو” به همراه مادرش به کمپ تابستانی آمده اند ، میچی که در تابستان سال قبل توانسته بود با اجرای زیبایش خود را به شین “جو جوناس” نشان دهد در این تابستان آنها دوستان نزدیکتری به هم شده اند. کمپ راک این تابستان با میزبانی (برادران جوناس) شین “جو” جیسون “کوین” و نیت “نیک ” شکل گرفته و گروه های بسیار حرفه ای و بیشتری به کمپ آمده و رقابت تنگاتنگی برای عنوان بهترین گروه صورت گرفته ، میچی نیز در این تابستان با آهنگ های جدید و زیبایی به کمپ آمده …