کرمجیت، پدری از روستای پنجاب، برای حفظ آبروی خود میجنگد و این مبارزه به سفری برای به دست آوردن فرصتی دوباره تبدیل میشود تا خانوادهاش را دوباره گرد هم آورد.
فیلم درباره سوچا است که با حیلهگری پسرعموی خجالتیاش، گاجان، را متقاعد میکند تا او را ساربالا کند. این تصمیم به دنبال خود هرج و مرج زیادی میآورد که شامل فرار دامادها، حمله راهزنها به عروسی و یک جشن عروسی غیرمنتظره میشود.
مردی پنجابی که علاقهای به کشتی ندارد، عاشق زنی هریانوی میشود که به این ورزش علاقهی زیادی دارد. او تلاش میکند تا عشق او به کشتی را درک کرده و آن را بپذیرد تا بتواند دل او را به دست آورد.