یک دانشجوی جوان، برای گذراندن یک تابستان بیدغدغه به زادگاهش در خیخون، واقع در ساحل اقیانوس اطلس، سفر میکند و از روزمرگیها، تعهدات و دوست پسرش در مادرید رهایی مییابد.
در پسزمینهی دراماتیک جشنهای هفته مقدس اسپانیا، دو پلیس زن تلاش میکنند تا یک سری جنایات را در شهر مورون د لا فرانترا در اندلس، در منطقه سیاسی و فرهنگی بهاصطلاح «اسپانای عمیق» سویا، که محل استقرار یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی بینالمللی ایالات متحده است، حل کنند.