قطاری به مقصد رم در طول ایتالیا سفر می کند.مسافران آن پروفسوری که رویایش صحبت با عشقی هست که هیچگاه وجود نداشته،خانواده ای از پناهندگان آلبانیایی که قطار را عوض کرده و یک بلیط می دزدند،سه هوادار اسکاتلندی فوتبال که در راه یک مسابقه هستند و بیوه ای که برای شرکت در مراسم یابود همسرش سفر می کند.برخورد این شخصیتهای متفاوت از اروپا اتقاقاتی به وجود می آورد...
بر اساس داستانهای کوتاه طنز سر آرتور کانن دویل درباره اتین ژرار بیهوده و خودخواه، یک سرتیپ فرانسوی که در طول جنگهای ناپلئون خدمت میکرد. او فکر می کند بهترین سرباز و عاشقی است که تا به حال زندگی کرده است و قصد دارد آن را ثابت کند...
دانته باید کتاب های مربوط به افسانه های خانواده های نجیب امیلیا رومانیا را به فرزندان خود خانواده ها بفروشد. هنگامی که او به قلعه زانوتی می رسد، متوجه می شود که رئیس خانواده، مارکی ایگنازیو، همان روز صبح مرده است...
روایت فدریکو، دوستش لورا و پسر عمویش، کاترینا که سه جوان امیدوار هستند که با یک پیوند دوستی عالی و نا گسستنی، متحد شده اند. این سه نفر در یک فروشگاه بزرگ کار می کنند اما ، وقتی کاترینا تصمیم می گیرد یک حرفه موسیقی را امتحان کند ...
سنسیو ، یک دزد اهل روم است که زمان معینی را در زندان سپری میکند . او با سیسیرا آشنا میشود که بعدا هم شریک جرمش میشود و با کمک او قصد دزدی از یک جواهر فروشی را دارد اما شانس دیگر با آنها یار نیست ...
“فردیناندو اسپوزیتو” تبهکار خرده پایی است که تلاش می کند تا حقه های خود از خانواده خود حمایت کند. او به همراه همکار خود “امیلکار” تظاهر می کند که یک سکه باستانی متعلق به روم را در اختیار دارد …