شارلوت و روری دو دوست صمیمی هستند. روری برای جشن تولد 30 سالگی خود به دور دنیا سفر میکند. یک سال بعد، شارلوت به پیش یک پیشگو میرود و پیشگو به او میگوید که او در نهایت با روری ازدواج خواهد کرد، زمانی که روری به خانه بازگردد. روری به خانه باز میگردد، اما نامزد کرده است.
یک دختر آدم گریز که از اجتماع وحشت دارد، پس از مرگ پدرش خانه پدری را به ارث میبرد, خانه پدری در بخش دور افتاده ای از ایالت فلوریدا قرار دارد (بخش جنوبی امریکا). حالا این دختر میفهمد که چیز وحشتناکی در این خانه در کمین بوده که به هدف خود رسیده است…