دو تا دوست صمیمی که هر دوشون اهل شوخی اند ، خیالاتی هستند و زندگی رو آسون میگیرن . عاشق دختر آوازه خوان (یاسمین) میخانه ای میشن که به طور مداوم به اونجا میرن . یاسمین که دل هر کسی رو به تپش میندازه و البته به همان میزان هم آدم غیر نرمالی است در کنار حکایت جذاب و لذت بخش و در عین حال رویایی و غم انگیز این دو پسر جوان ، مفاهیم عشق و دوستی را با یک داستان متفاوت به تصویر میکشه .
ساحل شاعر کرد-ایرانی به تازگی از حکم سی سال زندان در ایران آزاد شده است. در حال حاضر تنها چیزی که او را سرپا نگه می دارد ، این است که همسرش را پیدا کند ، که فکر می کند بیش از بیست سال است مرده است.
کماندوی موفق SAT علی که پس از تحقیقات به طور موقت تعلیق شده بود، با خبر بیماری ناگوار و کشنده همسرش آیدا، فرزندان و همسرش را با خود برد. او با پدرزنش صالح که یک هتل بوتیک در چاملیکی دارد، نقل مکان می کند. با مرگ آیدا مدت کوتاهی پس از نقل مکان، تمام خانواده به شدت در سوگ هستند. دفنه که به طور غیرمنتظره ای با اوزان روبرو می شود که فکر می کند او را در گذشته پشت سر گذاشته است، چاره ای ندارد جز اینکه به دنبال راهی برای خود باشد. در چاملیکی، جایی که زمانی فقط صدای برخورد امواج به ساحل شنیده شد. در مثلث علی، دفنه و اوزان؛ اکنون اجتناب ناپذیر است که روزهای فعال و غیرقابل برگشت و عشق های پرشور را تجربه کنید و رازها و روابط خانوادگی را که همه را به اطراف می کشاند، بریزید.
این سریال ورژن ترکی سریال Doctor Foster است. آسیه یک دکتر موفق است و همسرش ولکان یک همسر و پدر فوق العاده است. او، همسر و پسرش یک خانواده ی کوچک و شاد بودن تا این که آسیه روی شال ولکان یک تار موی زرد رنگ پیدا میکنه و دنبال این میافته که ببینه این تار مو به چه کسی تعلق داره…
داستان سریال درباره فیروزه و آیاز، دو آدم خوش قلب که بار سنگین زندگی را به دوش میکشند. پدرش تو کار ساختمان سازیه و به خاطر حادثه سقوط آسانسور باعث کشته شدن 13 نفر میشه و به همین دلیل محکوم میشه و...