جوی که هنوز با پیامدهای رابطه شکستخوردهاش با همسر سابقش، سد، درگیر است، مصمم است جلوی نامزدی دخترش، اسسی، با جویی را بگیرد. اما اوضاع زمانی پیچیده میشود که اسسی از جوی درخواستی غیرمنتظره دارد.
این داستان روایت مونت و مادرش رزا را دنبال میکند که پس از مرگ پدر خانواده، پابلینگ، عزادار هستند. در طول نه روز مراسم پَسیام، رازهای تاریک و توطئهای بدخواهانه فاش میشوند.
یک نگهبان زن، شیفتهٔ یکی از ساکنان مجتمع میشود. او برای نجات جان معشوق خود، جانش را به خطر میاندازد و این اتفاق، رابطهٔ آنها را دگرگون میکند. پایان این داستان عاشقانه، نامعلوم است.