این داستان روایت مونت و مادرش رزا را دنبال میکند که پس از مرگ پدر خانواده، پابلینگ، عزادار هستند. در طول نه روز مراسم پَسیام، رازهای تاریک و توطئهای بدخواهانه فاش میشوند.
جوی، کتی، سیلویا و ماریتس نه تنها همکلاسی هستند بلکه بهترین دوستان هم هستند. جوی یک مصرف کننده مواد مخدر است که در اطراف می خوابد. کتی یک خواننده متوسط است که برای تحقق رویاهای خود برای رسیدن به زمان بزرگ دست از کار نمی کشد.
یک دختر جوان لوس و نازپرورده مجبور میشود با مادرش در یک مأموریت پزشکی در تارلاک همراه شود. در آنجا او با مرد جوانی از دنیایی متفاوت آشنا میشود که جنبه دیگری از زندگی را به او نشان میدهد.