مایک رندال، هنرمند کتابهای مصور، که با مجموعه «برندا استار» خود مشکل دارد، وقتی برندا ناامید میشود و مجموعه را ترک میکند و به جنگلهای آمازون میرود تا دانشمندی را پیدا کند که فرمول مخفی او بنزین ارزان تولید میکند، خود را وارد داستان میکند.
دنیای کاترین از هم میپاشد، وقتی از پلیس میشنود که شوهرش، دونالد، کشته شده است – او در آپارتمان یک روسپی به ضرب گلوله از پا درآمده است! در نظر کاترین، دونالد یک شوهر نمونه بود که مصمم بود از طریق بانکداری سرمایهگذاری آنها را ثروتمند کند. کاترین به دیدار مارلا، آن زن تلفنی، میرود و این دو با هم دوست میشوند. اما طولی نمیکشد که هر دویشان از طرف مردان کثیفی که به دنبال چیزی هستند که دونالد از آنها دزدیده بود، تهدید میشوند.
زنی که فرزند ناشنوایش را از دست داده، همسرش را ترک میکند و تصمیم میگیرد به کودکان ناشنوای دیگر، صحبت کردن بیاموزد. او با وجود نداشتن هیچ آموزش تخصصی، موفق میشود یک پسر را به خوبی تعلیم دهد.