در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
« والتر میتى » ( کى ) ، مردى ساده و معمولى ، مرتب در رؤیاهاى روزانه و شبانهاش خود را در حیطه اى قهرمان مىبیند . تا این که روزى دختر رؤیاهایش ( مایو ) را در واقعیت ملاقات مىکند و مىفهمد که او در چنگال مردمانى خبیث گرفتار آمده است .
در این فیلم لو کاستلو در نقش یک فروشنده ی جاروبرقی دهاتی ساده لوح ظاهر شده است. او برای شرکتی کار می کند که به دست باد ابوت بدجنس اداره می شود. ابوت برای این که او را تحت کنترل خود نگه دارد، کاستلو را متقاعد می کند که فروشنده ی بسیار ماهر و زبردستی است...