Vahdet Çakar

دختربچه‌ای به نام سو، که آرزوی بازی در نقش سفید برفی را دارد، به سرطان خون مبتلا می‌شود. پدرش، جمیل، که رئیس پلیس است، برای نجات جان او، نمایش سفید برفی را در اداره پلیس اجرا می‌کند تا با شرکت در مسابقه تلویزیونی، هزینه‌های درمان را فراهم کند.

داستان درباره زنی جسور است که بخشی از عمر خود را با این پرسش سپری می‌کند: "چه کاری از من ساخته است؟" و در هر سطر، مخاطب را به شگفتی وا می‌دارد.

  قسمت سوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». رجب بعد از مرگ مادربزرگش در انتهای فیلم قبلی، افسرده شده و دیگر زندگی خوبی ندارد. در همین اوضاع است که یکی از خویشاوندان دور رجب، که دختری دانشجو است وارد زندگی او می شود...

«جکی» در یک فروشگاه لوازم ورزشی کار می کند و مهارت چندانی در بخش فروش ندارد اما در عوض کونگ فو کار ماهری است. او خیلی اتفاقی، وارد ماجرای دزدی بزرگی می شود و در یک مبارزه قهرمانانه جلوی دزدها را می گیرد. این اتفاق جکی را وارد ماجرایی پیچیده می کند.