Peter Lilienthal

این فیلم درباره آزادی رژیم آناستازیو سوموزا توسط ساندینیستها در نیکاراگوئه است و برخی از نکات کلیدی در نبرد برای لئون، شهری نزدیک به پایتخت ماناگوا، و اولین قلمرو آزاد شده را پوشش می‌دهد...

ماجرا از انجا شروع می شود که یهودی ستیزی در ستا 1930 در آلمان به اوج خود می رسد و دیوید به همراه خانوده اش برای زنده ماندن تلاش میکنند...

هامبورگ. یک مهاجر امریکایی به نام «تام ریپلی» (هاپر) به هنگام فروش نقاشی های جعلی «دروات» (ری)، با قاب سازی به نام «جاناتان زیمرمان» (گانتس) آشنا می شود. «ریپلی» که می داند «جاناتان» به سرطان خون مبتلاست، او را به «رائول مینو» (بلن) معرفی می کند. که به دنبال یک آدمکش غیرحرفه ای است.

داستان بر محور پیچی، تاجر رومی، می‌چرخد که پس از مرگ پسرش، نوجوانی به نام نیکولو را به سرپرستی می‌گیرد و تمام دارایی‌اش را به او وصیت می‌کند. با این حال، پسرخوانده به پیچی و همسرش روی می‌گرداند.