جاب توسط جاناتان واکر احیا میشود. وی از جاب میخواهد که تراشهای توسعه دهد و به کمک این تراشه، تمام کامپیوترهای دنیا را به یک شبکهی واحد، متصل کند. واکر قصد دارد که این شبکه را کنترل کند و از آن سو استفاده نماید...
ماجرای پلیسی است که در مبازخ با جنایت کاران در یک ماموریت به شدت زخمی میشود و امیدی به زنده ماندن او نیست که یک شرکت وابسته به پلیس اورا تبدیل به یک ربات پلیس میکند و وارد خیابان میکند تا با جنایت کاران مبارزه کند که او قسمتی از حافظه خود را بیاد میارد…..
یک پسر نوجوان که هم در مدرسه توسط دانشآموزان سال بالایی و هم در خانه توسط پدر بدرفتارش مورد آزار قرار میگیرد، یک سلاح لیزری آزمایشی را در یک رودخانه پیدا میکند و به فکر انتقام میافتد. ژنرال ارتشی که سلاح را گم کرده است، یگانهایش را به دنبال آن نوجوان میفرستد.
آينده اي نه چندان دور. شهر جنايت زده ي ديترويت را در واقع سران يک «شرکت» اداره مي کنند. با نظارت «ريچارد جونز» (کاکس)، معاون اداره پليس، طرح ساخت نوعي روبات براي مبارزه با جنايت هاي مهارناپذير خياباني به انجام مي رسد و خيلي زود هنگامي که يکي از ماموران پليس به نام «الکس مورفي» (ولر) به دست گروهي از جنايتکاران به رهبري «باديکر» (اسميت) به قتل مي رسد، «مورتن»، فرصت پيدا مي کند تا ادعايش را عملي کند.