Jóel Sæmundsson

یک باستان‌شناس و همسر سابقش همراه با گروهی از رقبا، در ایسلند به دنبال گنجی باستانی می‌گردند و در یک مسابقه نفس‌گیر برای یافتن آن تلاش می‌کنند.

کشاورزی سالخورده، برای نخستین بار به شهر می‌آید و در آنجا با پسری که روزنامه می‌فروشد، دوستی نزدیکی برقرار می‌کند.

گروهی از نوجوانان برای گذراندن تعطیلات به یک ویلای ییلاقی در حومه شهر می‌روند. اما این سفر تفریحی زمانی به یک کابوس وحشتناک تبدیل می‌شود که یک مرد نقابدار به طرز وحشیانه‌ای آنها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد...

کلویی برای یافتن ایده‌های جدید برای کار، با دوستان دوران کالج خود به ایسلند سفر می‌کند. در این سفر، نامزد سابق او که عضو گروه بود، بدون دعوت ظاهر می‌شود و این امر باعث ایجاد تنش و کشش بین آنها می‌شود.

سه داستان از 3 نفر ، کسانی که داستانه هر کدام از آن ها بسیاز متفاوت ولی بر روی همدیگر تاثیر به یادماندنی میگذارد، نویسنده ای جوان که بعد از مرگ دخترش ، همسرش را طلاق داده ، و از ان طرف مادری که برای حمایت از دخترش دست به هر کاری میزند...