جنگ جهاني دوم، پس از حمله ي ژاپني ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکي به نام هاي «ريف مکولي» (افلک) و «دني واکر» (هارتنت)، زني (بکينسيل) را که هر دو به او علاقه مند هستند پشت سر مي گذراند و رهسپار انجام مأموريت بمباران توکيو مي شوند.
دیوید ایمز (تام کروز) دنیا را در دستانش دارد. او هر چه بخواهد دارد: مکیت یک موسسه انتشاراتی ، ثروت فراوان ، زیبایی ، یک خانه خارق عاده در منهتن و یک دوست دختر س +ک به نام جولی (کامرون دیاز). یک روز او دختری به اسم سوفیا (پنه لوپز کروز) را می بیند و ناگهان کشف می کند عشق چیست. بدبختانه رابطه رو به رشد دیوید با سوفیا، حسادت جولی را برمی آنگیزد، ظاهرا او از رابطه در واقع سرسری دیوید با خودش برداشت دیگری کرده، بنابر این دیوید را به گردش با ماشین دعوت می کند، ماشین را به جایی می کوبد، خودش می میرد . دیوید نجات می یابد اما صورتش از شکل افتاده و باید ماسکی به چهره بزند تا زخم های صورتش را بپوشاند . این حادثه باعث می شود دید او نسبت به زندگی تغییر کند .
در شهری که خیابانهایش توسط فروشنده های مواد مخدر پر شده کسانی هستند که قسم خورده اند خیابانها را از وجود آنها پاک کنند."آلونزو هریس" کارآگاه پلیس نیویورک است که همیشه روشهایش برای اجرای قانون مورد سوال بوده اند.فیلم داستان او را روایت می کند که در یک 24 ساعت مامور جوان "جیک هویت" را آموزش می دهد...