بی شک انسان موجودی است که مواقعی خوی حیوانی او افسارش را به دست گرفته و دست به هرکاری می زند ... چه بسا که کارگیری این خوی وحشیانه و زننده جهت رسیدن به مقام و ثروت باشد ...
موضوع اصلی فیلم تسویه حساب پیرامون وضعیتی است که در ایالات متحده قانونی تصویب شده که در شب 12 مارچ هر سال دولت تمامی قوانین کیفری را منع نموده و به شهروندان این اجازه را میدهد که دست به هر جرم و جنایتی که میخواهند بزنند و هیچ گونه جرمی برای آن ها حساب نخواهد شد.
شخصیت اصلی این فیلم، یک گروهبان ناشناس با بازی فرانک گریلو می باشد که در لحظات شروع فیلم شاهد آماده شدن او همانند بقیه ی مردم شهر برای شب 12 مارچ هستیم که با نگاهی به عکس های روی دیوار به نظر میرسد که هدفی را در ذهن پرورش میدهد .
یک مادر به نام ایوا (با بازی کارمن اجوگو)، دخترش به نام کالی (با بازی زو سول)، یک شوهر به نام شان (با بازی زاچ گیلفورد) و همسرش لیزا (با بازی کیلی سانچز) در این به ایفای نقش می پردازند. کل داستان فیلم، حول این 5 شخصیت می چرخد و در طول فیلم شاهد درگیری ها در خیابان های سطح شهر هستیم و انواع وحشی گری هایی که مردم متمدن این دنیا میتوانند آن ها را انجام دهند .
می توان این ادعا را کرد که کاگردان در این فیلم خواسته با نشان دادن این ضعف های اجتماعی به ما هشدار دهد که شاید به زودی دچار چنین واقعه ای بشویم و این واقعه آن آن چنان هم از ما دور نیست که فکرش را میکنیم .
در سکانس هایی از فیلم می توان دید که انسانیتی وجود ندارد و دنیا روز به روز به سمت نابودی و خشونت مطلق سیر میکند مانند لحظاتی که نیرو های امنیتی با بی رحمی تمام مردم فقیر را میکشند تا به قول خودشان فقط به وظیفه شان عمل کنند یا لحظه هایی که در کانال مترو شاهد آتش کشیدن و به رگبار بستن بی پناهان و فقیران توسط مردم مسلح شهر هستیم .
در انتها میتوان به دیالوگی ماندگار از فیلم اشاره کرد :
کارملو جونز : زمانی که خونی ریخته بشه همه چی عوض میشه
با توجه به زندان های پر جمعیت کشورآمریکا، دولت ایالات متحده اجازه می دهد تا در آن تمام فعالیت های غیر قانونی در دوره های ۱۲ ساعته قانونی باشد. در این میان خانواده ای با پناه دادن به فردی سیاه پوست خود را در مقابل حمله افرادی با نقاب مخصوص می بینند…