یک مدل 16 ساله دانمارکی در نمایشگاه مُد پاریس با یک عکاس رده بالا آشنا شده و علاقه شدیدی به او پیدا می کند...
زنی به نام «لیبی» (جاد) به اتهام قتل همسرش، «نیک» (گرین وود) محکوم به شش سال زندان و پرداخت دو میلیون دلار بیمه ی عمر او می شود. اما «لیبی» خیلی زود پی می برد که «نیک» خودش ماجرای مرگ دروغنیش را ترتیب داده است. بنابراین اگر «لیبی» پس از آزادی از زندان «نیک» را پیدا کند و به قتل برساند، دوباره مجازات نخواهد شد...
در سال ۱۹۹۰ بنابر دستور رئیس جمهور کره جنوبی همه گروه های تبهکاری تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر می شوند. در این بین فردی به نام چوایک هیون نیز دستگیر می شود که متهم به رشوه دادن برای ساخت هتل ها و مراکز تفریحی و رانت خواری است. همچنین اتهاماتی چون آدم ربایی، ضرب و شتم در پرونده ی او دیده می شود. چوایک هیون که کارمند ساده اداره گمرک بوسان است با سوء استفاده از موقعیت خود در کار های خلاف وارد شده و از اعمال هرگونه قانون شکنی ابایی ندارد...
زمانی که یک ویروس زامبی در کُرهی جنوبی پخش میشود، تعدادی از مسافران قطارِ سئول به بوسان برای زنده ماندن با موانع سر راهشان دست و پنجه نرم میکنند...
یک پرستار که در بیمارستان کودکان تازه کار پیدا کرده است سعی می کند مریض ها را از طاعون و حملات مشکوک نجات دهد.
فیلم داستان معلمی است که سه دانش آموزان دبیرستانی خود را به یک سفر آخر هفته می برد و در طول این سفر او متوجه میشود که ماجراهای دوران بلوغ فقط مختص نوجوان نیست و...
دو برادر یک تبلیغات آنلاین بر روی اینترنت قرار می دهند که در آن گفته شده آنها به دنبال قرار ازدواج هستند. اما با ویروسی شدن تبلیغات همه چیز بهم میریزد و ...
» بارنى « ( ريوا )، زنى كمونيست به » لئون مورن « ( بلموندو ) كشيشى جوان دل میبندد. كشيش سعى میكند زن را به سوى خدا بازگرداند و تا حدى نيز موفق میشود. اما زن خواهان نزديكى به خود كشيش است.
"راج مالهوترا" تاجر موفقی است، همسر دوست داشتنی دارد، زمانی که فکر می کند همه چیز طبق مرادش هست، "سونیا" دوست دختر سابق و همسر رئیس او هست، "سونیا" از "راجر" میخواد با او رابطه بر قرار کند و "سونیا" به او اتحام تجاوز میزند و...
«بری ایگان» (سندلر) مرد جوانی است که در ارتباط برقرار کردن با دیگران مشکل دارد و با وجود چند تایی خواهر، این ناشی گری در ارتباط با زنان پیرامونش بیش تر هم می شود. تا این که یک روز، یکی از خواهرانش او را با «لنا» (واتسن) آشنا می کند...