"نلسون" مردی که در کار تبلیغات است و تمام زندگی خود را صرف موفقیت در کارش کرده است. روزی او به طور اتفاقی در حین امتحان گواهی نامه رانندگی با "سارا" ملاقات می کند. "سارا" با تمام زن هایی که او در زندگی اش دیده تفاوت های بسیاری دارد. "نلسون" باعث می شود تا "سارا" امتحان خود را قبول نشود. همه چیز دست در دست هم می دهد تا "نلسون" ماه نوامبر را با "سارا" زندگی کند. چیزی که تمام زندگی او را تغییر خواهد داد...
داستان فیلم درباره ی یک منطقه ی مسکونی عمومی هست که به داخل یک طوفان ماورا و فراطبیعی سیاه و تاریک فرو می رود...
«پاتريک کنزي» (کيسي افلک) و «انجي گنارو» (ماناگن)، زوج کارآگاه خصوصي، پرونده ي خانواده اي که دخترشان اخيرا ربوده شده به دست مي گيرند اما اين پرونده زندگي شخصي و حرفه اي آن دو را تحت تأ ثير قرار مي دهد...
اونتاريو. «فيونا» (کريستي) و «گرانت» (پينست) پس از چهل و چهار سال زندگي مشترک حالا بايد از يک ديگر جدا شود. چرا که «فيونا» دچار آلزايمر شده و بايد به آسايشگاه سپرده شود. پس از يک قرنطينه ي سي روزه، وقتي «گرانت» به عيادت «فيونا» مي رود از وضعيت او جا مي خورد: «فيونا» نه فقط او را به جا نمي آورد بلکه علاقه و محبت خود را معطوف ساخته به بيمار ديگري (مورفي) که روي صندلي چرخدار است....
«هورتنس» (باپتيست)، زني است سياه پوست که پس از مردان والدين صوري اش، دنبال والدين واقعي خويش مي گردد و در مي يابد مادرش زني سفيد پوست و پا به سن گذاشته به نام «سينتيا» (بلتين) است که با دختر ناسازگارش، «راکسان» (راشبروک) روزگار مي گذراند و «هورتنس» را- که ثمره ي رابطه اي نامشروع است - در همان نوزادي سر راه گذاشته است...
کبیر خان (شاهرخ خان) یک از بازیکنان تیم ملی هاکی هند است که طی ماجرایی او را محکوم به خیانت به تیم می کنند و او را از تیم اخراج میکنند و او برای بازگشت دوباره به وضعیت قبلی و محبوبیت دوباره خود مسعولیت مربیگری اولین تیم ملی هاکی زنان هند را در دست میگیرد و …
«دِو» (شاهرخ خان) در آمریکا زندگی می کند و یک بازیکن فوتبال است. او با «ریا» (پریتی زینتا) ازدواج کرده که بعنوان مدل با یک مجله کار می کند. دِو از ناحیه پا مسدوم میشود و در حالی که مجبور است تمام مدت را در خانه بماند، به ریا وابسته می شود. طولی نمی کشد که او به همسرش مشکوک می شود و فکر می کند او با مردی بنام «ریشی» (آبیشک باچان) ارتباط دارد و …
داستان در مورد دوستی بین کریشا و سوداما هست
بازيگري به نام «نيکي گريس» (درن) دل باخته ي بازيگر مرد نقش مقابل خود، «دون برک» (تروکس) در فيلم جديدش مي شود. پس از چندي «گريس» در مي يابد که زندگي او بر طبق وقايع فيلمي که در آن بازي مي کند، پيش مي رود...
«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند...