قهرمان جوان توماس، ماموریتی را آغاز میکند برای پیدا کردن درمان یک بیماری کشنده که به "اشعه" معروف است...
فیلم داستان یک مامور پلیس را روایت میکند که قصد دارد به کمک یک مرد محلی متخصص در پیدا کردن رد افراد ، پروندهی یک قتل که در سرزمینهای بومی سرخپوستان اتفاق افتاده است را به سرانجام برساند...
داستان فیلم در مورد شش نفر از اعضای ایستگاه فضایی بینالمللی است که در حال تحقیق و مطالعه بر روی اولین نمونهی زندهی بدست آمده از مریخ هستند که ممکن است وجود حیات در این سیاره را تایید کند. اما نتیجه بسیار مخوفتر از آن چیزی است که انتظارش را میکشند...
30 سال پس از اتفاقات فیلم اول، یک بلید رانر جدید، پلیس لس آنجلس، افسر کی (Officer K)، یک راز مخفی شده را کشف میکند که میتواند جامعه را به آشوب بکشاند. این اکتشاف کی، او را وارد سفری برای یافتن ریک دکارد میکند، یک بلید رانر سابق که 30 سال است ناپدید شده…
دختری جوان با دوست پسر متوفی خود آشنا می شود و اکنون فرصتی برای یافتن افرادی دارد که او را به قتل رسانده اند.
پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
جنگ بزرگی بین ارتش کریپتونسول ها و مردا ایکس رخ می دهد که عامل این ها ، ظهور مردی از دل کویری در یکی از سیاره های دور از کهکشان راشیل است که با قدرت مهار نشدنی اش ، جنگی به پا می کند که به نبرد آخار الزمان معروف است و …
پنجاه سال از زمانی که «الن ریپلی» امتحانات سخت خود برای اثبات بی گناهی اش را داده می گذرد و سفینه ی نجات حامل وی، که او را در حالت خلسه در خود نگاه می داشت و به صورت سرگردان در فضا چرخان بود، دریافت می شود. بر روی کره زمین هیچ کس داستان وی در مورد وجود آدم فضایی در سیاره ی LV-426 را باور نمی کند. اداره ای که با نام «کمپانی» شناخته می شود، گروهی را مامور می کند تا به LV-426 بروند و صحت این مطالب را بررسی کنند. پس از مدتی تمامی ارتباطات با گروه فرستاده شده قطع می شود و Company اِلن ریپلی و گروهی از سربازان بسیار حرفه ای را برای بررسی و نجات گروه قبلی به LV-426 می فرستد.
سفينه ي «نوسترومو» براي انجام پژوهش هاي فضايي به کهکشان فرستاده و يکي از سرنشينان آن به نام «کين» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودي ناشناخته به درون سفينه مي شود. موجودي که خيلي سريع رشد مي کند و به نظر مي رسد هدفي جز کشتار و نابودي نداشته باشد..
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...