فرانسه، قرن هجدهم. شاهزاده ي خودخواهي تقاضاي کمک پيرزني را که در واقع جادوگر است رد مي کند و با طلسم او به هيولايي بد هيبت تبديل مي شود. سرانجام دختري به نام «بل»، با عشق خود طلسم را مي شکند و شاهزاده قامت انساني اش را باز مي يابد...
غریبه ای در شهر است و سوالانی به ذهنش می رسد که تابحال به ذهن کسی نرسیده است. در نهایت پاسخ این سوال ها او را راهی یک سفر شاد، مهیج و عاشقانه می کند…
تیم های جاسوسی فوق العاده ای به دنیا می آیند . بزرگترین و خنده دار ترین پرندگان جاسوس جهانی یعنی کاپیتان، کوالسکی، ریکو را در این انیمیشن مشاهده کنید …
Gia کودکی زیبا، در خانواده ای نا به سامان زندگی می کند. با زیبائی اش در بزرگسالی مدل می شود اما مدت عمر یک مدل کوتاه است او باید با دوران افول هم زندگی کند…
«دیو» و «آرون» اجرای یک برنامه تلوزیونی پرطرفدار را بر عهده دارند و در آن با افراد مشهور مصاحبه می کنند. وقتی که می فهمند که رهبر کره ی شمالی یکی از طرفداران برنامه آن هاست، تصمیم می گیرند یک مصاحبه با او ترتیب دهند. اما در این بین CIA آن ها را احضار کرده و از آن ها می خواهد که او را به قتل برسانند…
داستان فیلم به ماجراهای پشت پرده اعتصاب معدنچیهای بریتانیایی در سال 1984 میپردازد…
در این قسمت از داستان، ماجراهای «بیلبو باگینز»، «تورین اوآکنشیلد» و گروه دوارف بازگو می شود. آنها همگی با هم متحد می شوند تا سرزمین خود را از اسماگ اژدها پس بگیرند. ارتشی که آنها تشکیل می دهند، ارتشی قدرتمند است اما در مقابل اسماگ هم از نیروهای اهریمنی خود استفاده می کند تا زنان، کودکان و مردان بی دفاع را با جادوی خود سپر بلا کند...
«ماتیو» ، دانشجویی امریکایی که در پاریس تحصیل می کند، با خواهر و برادر فرانسوی به نام های «تئو» و «ایزابل» آشنا می شود که مثل او، عاشق فیلم و سینما هستند. در حالی که شورش های دانشجویی مه ۱۹۶۸ در بیرون از آپارتمان آنان اوج گرفته، این سه دوست، رابطه ای غریب را برقرار می کنند…
کلنل هانس لاندا یک فرد نازی و به شدت یهود ستیز است. او به دلیل دشمنیاش با یهودیان لقب شکارچی یهودی دارد. آلدو یهودی و سردستهی گروه حرامزداهها است. این گروه بسیار خشن است و روی پیشانی قربانیانش سواستیکا حک میکند. هدفشان کشتن نازیها و در نهایت کشتن هیتلر است ...
در خلال جنگ جهانی دوم خلبانی گمنام (ریف فاینز) دچار حادثه میشود و در شمال آفریقا سقوط میکند. او که به سبب زخمهای هولناک و شوک روانی نام خود و گذشتهاش را به یاد نمیآورد، با نام بیمار انگلیسی به نیروهای متفقین در ایتالیا تحویل داده میشود. در آنجا پرستاری به نام هانا (ژولیت بینوش) با اجازه سرپرست بیمارستان او را در صومعه ای در ایالت توسکانی بستری و از او مراقبت میکند...