ایتالیا سال 1900. آگاتا زن جوانی است که برای نجات روح دخترش از لعنت ابدی لیمبو، برای رسیدن به پناهگاهی مرموز راهی سفری نومیدانه می شود...
مفسر سیاسی مت والش به بررسی مفاهیم تغییر جنسیت و جنسیت در عصر دیجیتال، به ویژه جنبش حقوق تراجنسیتی، ترنس هراسی، و معنای زن بودن می پردازد...
یک زن بیوه به نام بئاتریس با خانواده اش زندگی می کند. هنگامی که او با مختار، معلمی که به طور غیرقانونی به اروپا فرار کرده بود، آشنا می شود، زندگی و اعتقاداتش رو به ویرانی می رود...
ماتئوس 18 ساله برای فراهم کردن زندگی بهتر برای خانوادهاش، شغلی را در یک انبار زباله در سائوپائولو برزیل میپذیرد، جایی که او و چند پسر دیگر در دنیای خطرناک قاچاق انسان گرفتار میشوند...
مارک آندره لکلرک به تنهایی و دور از چشم سایرین در مسیرهای صعب العبور کوهستانی گام بر میدارد. این جوان 23 ساله با روحیه آزاد، برخی از جسورانه ترین صعودهای انفرادی تاریخ را رقم می زند. بدون دوربین و بدون هیچ خطایی، رویکرد لکلرک اصل ماجراجویی انفرادی است...
داستان زندگی نقاش هلندی هان ون میگرن ، از آغاز کار او به عنوان یک جوان هنرمند در دهه 1920 آمستردام تا رسوایی وی به عنوان یکی از باهوش ترین جاعلان هنری در تمام دوران ها می باشد...
در اوهایو پس از صنعتی شدن، یک میلیاردر چینی کارخانه جدیدی را در محل یک کارخانه متروکه جنرال موتورز با دو هزار کارگر آمریکایی افتتاح می کند. روزهای آغازین امید و خوش بینی باعث بروز مشکلاتی در مواجهه با فن آوری های پیشرفته چین با آمریکا در طبقه کارگری می شود.
داستان این مستند در مورد سه مرد می باشد که از دست خانواده های سخت گیر خود در شهر Rust-Belt فرار می کنند. با فرار از خانواده آن ها می بایست با مسئولیت های بزرگسالی روبرو شوند مسئولیت هایی که رابطه ی دوستانه سیزده ساله ی آن ها را تهدید میکند…
اوسامو یک کارگر معمولی ساختمان است، اما درواقع خرج زندگی خود را با فروش اجناسی که با پسرش شوتا از فروشگاهها میدزدند، به دست میآورد. همسر او، نوبویو در یک خشکشویی کار میکند و چیزهایی که در جیب مشتریها جا مانده است را، میدزدد. او زن بسیار احساساتی است که به زندگی مشترکش علاقه زیادی دارد.دختر نوجوان آنها، آکی با کار در شوهای ناجوری در شهر، سهم خود را در تأمین مخارج خانواده انجام میدهد. مادربزرگ آنها، هاتسو معتاد به بازی با دستگاههای شرطبندی پاچینکو است. در روزی سرد، وقتی اوسامو و شوتا پس از دزدی از فروشگاهی به خانه برمیگشتند، دختر کوچکی را میبینند که از سرما میلرزید. اوسامو تصمیم میگیرد دختر بیپناه را برای چند روزی به خانه بیاورد. بر بدن کودک نشانههایی از خشونت وجود دارد و شبها تختش را خیس میکند. قلب پیر و شرور اوسامو برای این کودک نرم میشود و با وجود دیدن خبر گمشدن او در تلویزیون، تصمیم میگیرد که یوری را برای همیشه پیش خود نگه دارند و به او راههای دزدی را یاد دهند...
زنی حامله در محله هارلم تلاش میکند تا ثابت کند نامزدش در جرمی بیگناه است