زمانی که مادربزرگی عاشق خواستگاری شوخ طبع با نیتهای مشکوک میشود، خانوادهاش برای محافظت از جان و ثروت او نقشهای پنهانی طراحی میکنند.
زن جوانی که در زندگی خود هیچ هدفی ندارد، به دلیل مستی تصادف میکند و مجبور به پرستاری از یک زن مسن لهستانی میشود. این تجربه، فرصتی برای اوست تا به بلوغ برسد.
نویسندهای مشهور، با ایدهای فریبنده و استخدام یک بازیگر، سعی در احیای حرفهی خود دارد. این اقدام، زندگی هر دوی آنها را به طور کامل تغییر میدهد.
کلت سیورز، بدلکاری که برای حفظ سلامتی جسمی و روانی خود یک سال پیش از این حرفه کنارهگیری کرده بود، با ناپدید شدن ستاره فیلم پرهزینه استودیویی که کارگردانی آن را همسر سابقش بر عهده دارد، دوباره به کار بازگردانده میشود...
پسری با ذهنی خیالپرداز، در سفری شبانه و به یاد ماندنی به همراه دوست جدید خود، موجودی عظیمالجثه و خندان به نام "دارک"(تاریکی) ، با ترسهایش روبرو میشود...
در کشور ما قانونی همچنان جاری و بینظیر در اروپا وجود دارد که فرزندان ناشناخته را تا صد سالگی از پی بردن به هویت والدین حقیقیشان منع میکند. این کمدی داستان دیدار جیوانی و گوستاوو، به ترتیب ۳۴ و ۹۹ ساله، و سفر خندهدارشان در جستجوی ریشههایشان را روایت میکند...
در یک فیلم کمدی جنایی بریتانیایی، دو دوست بدشانس در یک سرقت بانک شکست میخورند و دچار دردسر میشوند. این فیلم اگرچه دارای مشکلات محتوایی زیادی است، اما در مجموع دارای لحنی سبک و سرگرمکننده است.
موران، کارمند بانک، نقشه سرقت پول از بانک را میکشد تا دیگر مجبور به کار نباشد. او همدست خود را برای مخفی کردن پول انتخاب میکند، اما به زودی تحت فشار تحقیقات، همدستش با زنی آشنا میشود که او را برای همیشه تغییر میدهد.
راشل در یک حلقه زمانی گیر کرده است و هر روز شب جشن هانوکا والدینش را دوباره تجربه می کند. او علاقه ای به زک، پسری که مادربزرگش می خواهد او را با او آشنا کند، ندارد. اما زک شاید تنها کسی باشد که بتواند به او کمک کند تا از این حلقه زمانی خارج شود و به زندگی عادی خود بازگردد.
زوجی متاهل که قصد داشتند از یکدیگر جدا شوند، در یک حادثه دچار فراموشی می شوند. آنها دیگر هیچ خاطره ای از یکدیگر یا زندگی مشترکشان ندارند. با این حال، آنها دوباره عاشق یکدیگر می شوند. خانواده های آنها که از این موضوع مطلع می شوند، سعی می کنند حافظه آنها را بازگردانند تا طلاق آنها نهایی شود.