«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...
فیلم داستان پسری مغول است که پس از حمله ببری به قرارگاهشان و کشته شدن پدرش در جنگل توسط گرگها بزرگ می شود و…
فیلم به شروع یک رابطه عاشقانه بین دو نفر در فصل بهار و اتفاقاتی که بین انها می افتد می پردازد...
عشق و زندگی. چیزی که در دوره نوجوانی بوقوع میپیودد. حالا دختر سناتور وارد جریان تازه ای شده است و . . . .
یک انسان نیکوکار به نام فِرانی شروع به دخالت در زندگیِ زوجی تازه ازدواج کرده می کند تا دوباره بتواند گذشته ی تاریک خود را زنده کند. اما…
ترى مكى و نيكى فرانت در سفرى دريايى با هم آشنا میشوند و هنگام جدايى قرارى براى ديدار در يك سال بعد می گذارند . اما زن در اثر تصادفى فلج میشود و به قرار نمیرسد و مرد رابطه را تمام شده تلقى میكند
با وجود یک واقعیت از بازگشت تفنگداران دریایی , در زمان جنگ فراموش نشدنی و بزرگ برای کشف واقعیت میگردد...
داستان فیلم در مورد چهار جوان در یک تعطیلات آخر هفته تابستانی به منطقه ای اعجاب انگیز در مترو دیترویت می روند تا بدنبال عشق و ماجراجویی بگردند…
مستندی در مورد داستان چهار بزرگسال که با وجود احتلافاتی رابطه عاشقانه خود را مدیریت کرده و برای جستجوی این امر تلاش می کنند...
پس از این که یک تکاور دریایی قهرمان، علی رغم میل باطنی اش از خدمت در جنگ مرخص می شود با دزدیده شدن زنش توسط یک گروه دوباره به میدان بر می گردد...