وقتی “دراکولا” از قلعه خود رانده می شود نقشه انتقام از اسقفی که مراسمی برای ازدواج با دختری جوان را اجرا کرده می ریزد…
عدهای از کارآموزان گارد ملی، در آخرین روز تمرینشان در بیابان، در نبردی علیه انسانهایی هیولا مانند قرار می گیرند.
یک خانواده امریکایی به دام گروهی از انسانهای روانی می افتند، انسانهایی که در بیابان و به دور از تمدن زندگی می کنند.
این انیمیشن درباره 4 حیوان به نام «آلکس (شیر)»،«مارتی (گورخر)»،«ملمن (زرافه)» و «گلوریا (اسب آبی)» است. این حیوانات در قسمت جدید هم در تلاش هستند تا به باغ وحش نیویورک برگردند و در راه برگشت در حالی که از اروپا می گذرند برای اینکه کمتر جلب توجه کنند، به یک سیرک سیار می پیوندند...
حیوانات قصد دارند به باغ وحش نیو یورک بازگردند، اما با سقوط هواپیما در طبیعت وحشی آفریقا، آنها با حیواناتی از نوع خودشان آشنا میشوند، و الکس والدینش را ملاقات میکند.
چهار حیوان که دیگر از بودن در باغ وحش خسته شدهاند، تصمیم به فرار می گیرند و به طور ناخواسته با چهار پنگوئن همراه میشوند. بعد از گذراندن ماجراهایی، آنها خود را در ماداگاسکار می یابند.
چند جوان آمریکایی برای تفریح به اورشلیم سفر میکنند اما طولی نمیکشد که با موجوداتی بالدار بر فراز شهر روبه رو میشوند…
ده سال از ماجرای قتلهای پیشین گذشته است. «سیدنی پرسکات» که با نوشتن کتابی از ماجراهایی که بر سرش گذشته بود، اکنون به زندگی طبیعی بازگشته، دوباره با «شبح چهره» روبرو می شود.
«شبح چهره» برای بار سوم به دیدن «سیدنی» و دوستانش می آید، در حالی که سومین فیلم بر اساس قتلهای «وودزبرو» در حال ساخت است.
دو سال بعد از اتفاقات فیلم اول، یک بیمار روانی دیگر لباس «شبح چهره» را به تن کرده و سری جدیدی از قتلها را انجام می دهد.