یک جنگیر زبده، در حالی که مشغول انجام یک مراسم جنگیری غیرمجاز بر روی پدر خود است، گمان میبرد که موجودی که با آن در نبرد است، احتمالاً یک موجود مقدس و شاید حتی خداوند باشد.
هنگامی که شهری مملو از جمعیتی میشود که توسط شیاطین تسخیر شدهاند، یک افسر پلیس وظیفه مییابد تا برای نجات خانوادهاش، سرچشمهی این شرارت را بیابد.
پلیس مخفی هنگ کنگی به نام لوک، در تلاش برای برملا کردن قاچاق مواد مخدر باندها، با توطئههای پیچیدهای درگیر میشود که هم تبهکاران و هم نیروهای پلیس در آن نقش دارند.
یک کارآگاه زخمی برای نجات پسر یک سیاستمدار از دست جنایتکاران تلاش میکند و در این راه، با شبکهای بزرگ از فساد در شهرش روبرو میشود.
سیارهای امپراتوری مورد حمله مهاجمان دروخاری قرار میگیرد. نیروی آسترا میلیتاروم درخواست کمک میکند و تفنگداران فضایی برای نجات آنها میآیند، اما مردم سیاره متوجه میشوند که این نجات آنقدرها هم که فکر میکردند خوشایند نیست.
قاضی بازنشستهای که بر اثر سکته مغزی، توانایی حرکتی خود را از دست داده و در یک آسایشگاه سالمندان منزوی بستری است، ناچار میشود تا نقشهای شوم را خنثی کند. یک بیمار روانی سالخورده با استفاده از عروسکی کودکانه، ساکنان آسایشگاه را مورد آزار و اذیت قرار داده و جانشان را به خطر میاندازد.
زندگی یک زن در شهر زیبای هلند، میشیگان، پس از کشف رازی پیچیده توسط او و دوستش، دستخوش تغییرات اساسی میشود.
یک شوالیه نترس برای نجات روح برگزیده، وارد یک قلمرو مرگبار میشود. او در مواجهه با جادوگران، شیاطین و دشمنان وحشی، متوجه میشود که بازگشت او میتواند هرج و مرج به پا کند و بشریت را به نابودی بکشاند.
فصل دوم وبتون "قاتل جون" در حالی آغاز میشود که جون، نویسنده آن، به طور ناخواسته با استفاده از طرح داستانی خود، باعث وقوع حملات تروریستی واقعی میشود.
داستان دربارهی دستیار جوانی است که برای فرار از گذشتهی خود به روستایی نقل مکان میکند و در آنجا با پروندهی یک بیمار نوجوان درگیر میشود. این پرونده باعث میشود که خاطرات تلخ گذشته دوباره به سراغ او بیایند.